خاطره ای از شهید برونسی
 
درباره وبلاگ


از غروب لحظه ها دلگیر میشوم.خسته از مصیبت تکرار! به یاد قلکی می افتم که ان سکه زیرین را پذیرا شد .میان دل و من ،عهدنامه ای به امضا میرسد که ریشه ی غفلت را بسوزانیم و هر روز در قلک فردای خویش ، ذخیره ای از نور داشته باشیم . پیراهنم را از گرد نزدیک بینی، میتکانم و عینک اخرت نگری را بردیده ی دل میگذارم. جهان چه فراخنای عظیمی است !!! ای کاش بتوانم ((مساحت ))خوبیها را اندازه بگیرم ، ولی هیچ گاه گرد بدیها نگردم !
آخرین مطالب
پيوندها


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 246
بازدید کل : 82995
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 83
تعداد آنلاین : 1

دانلود بازي هاي ايفون ايپدو ايپاد

از نـســـــــلـ آفـتـابـــــــــــ




یک بار خاطره ای از جبهه برایم تعریف میکرد.میگفت:((کنار یکی از زاغه ی مهماتها سخت مشغول بودیم تو جعبه های مخصوص مهمات میگذاشتیم و درشان را میبستیم .گرم کار یکدفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه با چادر مشکی !داشت پا به پای بچه ها مهمات میگذاشت توی جعبه ها. با خودم گفتم :حتما از این خانمهاییه که میان جبهه .

اصلا حواسم نبود که هیچ زنی را نمیگذارند وارد این منطقه بشود. به بچه ها نگاه کردم . مشغول کارشان بودند و بی تفاوت میرفتند و می امدند .انگار آن خانم را نمیدیدند . قضیه عجیب برام سوال شده بود.موضوع عادی به نظر نمیرسید.

کنجکاو شدم بفهمم جریان چیست .رفتم نزدیکتر . تا رعایت ادب شده باشد سینه ای صاف کردم  و خیلی با احتیاط گفتم :خانم!جایی که ما مردها هستیم شما نباید زحمت بکشین.

رویش طرف من نبود . به تمام قد ایستاد و فرمود:مگر شما در راه برادر من زحمت نمیکشید؟

یک آن یاد امام حسین(علیه السلام) افتادم و اشک توی چشمهام حلقه زد .خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع رو گرفتم و فهمیدم جریان چیست. بی اختیار شده بودم و نمیدانستم چه بگویم. خانم همان طور که رویشان آن طرف بود فرمودند:هرکس یاور ما باشد البته ما هم یاوری اش میکنیم.

همسر شهید برونسی



نظرات شما عزیزان:

مصطفی
ساعت11:45---22 بهمن 1391
می خاهم باشماتبادل لینک کنم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 12:2 ::  نويسنده : سمـیــــــــــه